آموزش كودك

در اين وبلاگ به نكات آموزشي و روان‌شناسي كودك پرداخته ميشود.

تقويت حافظه ديداري يا بصري

۳ بازديد



چگونه مي توان قدرت حافظه بصري را باز كرد.

ديدن چوبها.  مطالعات بي شماري نشان داده است كه خاطرات تصويري - آنچه مي بينيم و آنچه انجام مي دهيم - به راحتي از اطلاعاتي كه فقط مي شنويم فراخواني و حفظ مي شوند.

با استفاده از برخي از مطالب يادگيري ، نحوه استفاده از تصاوير براي كمك به چسباندن اطلاعات بديهي است.  اما در مورد اطلاعاتي كه به راحتي به نمايندگي بصري منتقل نمي شوند ، چه مي توان كرد؟  به عنوان مثال ، تصور كنيد كه بخش فروش شما در حال فروش تكنيك جديد ايجاد رابطه به فروشندگان خود است.  چگونه مي توانيد از حافظه بصري براي آن استفاده كنيد؟

مطالعات اخير يك روش اثبات شده را براي ادغام حافظه بصري در فرايند يادگيري - صرف نظر از موضوع ، نشان داده است.  با ادغام اين روش در فرهنگ يادگيري ، مي توانيد توانايي فراگيران خود را در يادآوري اطلاعات ارزشمند در صورت نياز بيشتر افزايش دهيد.

بخوانيد...

كودك cp


تحقيق

گروهي از دانشمندان علوم مغز و اعصاب در هلند با بررسي يك گروه منحصر به فرد از افراد - ورزشكاران حافظه ، مطالعه اي در مورد حافظه انجام دادند.  اين افراد قادرند عملكردهاي خارق العاده اي از حافظه مانند حافظه سفارش يك كارت در كمتر از يك دقيقه انجام دهند.



محققان اسكن fMRI از مغز ورزشكاران انجام داده و آنها را با اسكن افرادي كه از نظر سن ، سلامت و هوش مشابه بودند مقايسه كردند.

محققان انتظار نداشتند كه تفاوت قابل توجهي پيدا كنند.  اما آنها متوجه چيز قابل توجهي در مورد مغز ورزشكاران حافظه شدند: ارتباطات قابل توجهي بين مناطق مختلف مغز ، به ويژه بين شبكه بينايي و منطقه مسئول حافظه طولاني مدت وجود دارد.  محققان اين تفاوت ها را ناشي از آموزش حافظه اي ورزشكاران دانستند.

تيم تحقيق براي كشف تأثيرات آموزش حافظه ، مطالعه دوم را با افرادي انجام داد كه مهارت حافظه طبيعي داشتند و هيچ آموزش حافظه قبلي نداشتند.  به افراد ليست بلندي از كلمات براي حفظ داده شد و در فراخوان آنها آزمايش شد كه ميانگين آن 26 كلمه بود.

آنها سپس افراد را به دو گروه - گروه آموزش و گروه غير آموزش تقسيم كردند.  از گروه غيرآموزشي خواسته شد كه به مدت 40 روز و بدون هيچ گونه دستورالعمل اضافي ، ليست كلمات را هر روز 30 دقيقه ادامه دهد.  با اين حال ، به گروه آموزشي سيستمي آموزش داده شد كه در طول 30 دقيقه مطالعه از آن استفاده كند.  كه توسط ورزشكاران حافظه استفاده مي شود ، "آموزش موضع" يا "قصر حافظه" ناميده مي شود.  اين تكنيك به زبان آموزان مي آموزد كه چگونه از قدرت حافظه بصري خود براي مهار اطلاعات كمك بگيرند.

به عنوان مثال ، فراگيران تصور مي كنند كه در يك خيابان آشنا يا از طريق يك خانه آشنا قدم مي زنند (از اين رو "قصر حافظه").  همانطور كه تصور مي كنند در فضا حركت مي كنند ، اطلاعاتي را كه بايد به خاطر بسپارند - در اين مورد يك كلمه - با يك برجسته يا مبلمان مهم مرتبط مي كنند.  با وارد كردن اين عنصر بصري در فرآيند يادگيري ، مي توان فراخواني اطلاعات جديد را بسيار بهبود بخشيد.

نتايج

پس از دوره مطالعه ، هر دو گروه مجدداً در فراخوان آزمايش شدند.  در حالي كه گروه بدون آموزش فقط هفت كلمه بيشتر از روز اول را به خاطر مي آورد ، اما گروه آموزشي 35 كلمه ديگر را به خاطر مي آورد - بيش از دو برابر عملكرد اصلي خود و 184 درصد از گروه بدون آموزش بهتر عمل مي كند.

اما اين تمام نيست.  هنگامي كه محققان چهار ماه بعد آنها را دوباره آزمايش كردند ، پس از اينكه آنها مطالعه را متوقف كردند ، گروه آموزشي هنوز به طور متوسط ​​48 كلمه را به ياد مي آورد - 22 كلمه بيشتر از آنها بعد از روز اول مطالعه.

مفاهيم

افزودن يك جزء بصري به اطلاعات مهم مي تواند حافظه را تا حد زيادي افزايش دهد - و در طولاني مدت مي چسبد.  بنابراين بياييد به مثال اصلي خود برگرديم - فروشندگاني كه يك استراتژي جديد براي ايجاد رابطه ياد مي گيرند.  چگونه مي توانيد يك مولفه بصري براي اطلاعاتي از اين دست ايجاد كنيد؟

در اينجا چند پيشنهاد بر اساس تحقيق آورده شده است:

اطلاعات جديد را به چند مرحله تقسيم كنيد.  اين يك استراتژي ايجاد رابطه باشد يا يك فرآيند توليد جديد ، روش يكسان است - اطلاعات را به يك مرحله به مرحله براي پيگيري تقسيم كنيد.  اين موضوع به هر موضوعي امكان پذير نخواهد بود ، اما بيشتر اطلاعات جديد وقتي به قطعات كوچكتر تقسيم شوند ، به ياد ماندني مي شوند.

سيستم را آموزش دهيد.  زبان آموزان را از قدرت اين روش حافظه و چگونگي استفاده از آنها براي افزايش يادآوري اطلاعات مهم آگاه سازيد.  از فراگيران بخواهيد مكاني آشنا را انتخاب كرده و حركت در آن را تجسم كنند ، و ذهني هر ويژگي برجسته اي را كه "مي بينند" با گامي از استراتژي جديد ايجاد رابطه كه آموخته اند ، مرتبط سازد.

تمرين.  يادگيرندگان نيازي به تمرين هر روز 30 دقيقه مانند مطالعه نخواهند داشت - آنها به عنوان يك ورزشكار حافظه آموزش نمي بينند.  اما با تمرين تجسم هر چند وقت يكبار ، آنها مي توانند اطلاعات جديد را قفل كنند.  و آنها مي توانند همچنان از روش "قصر حافظه" در موضوعات آينده استفاده كنند.

هنگامي كه با اين استراتژي ها آشنا شويد و نحوه استفاده از آنها را بدانيد ، مي توانيد بدون آموزش بيشتر ، عملكرد خود را بالا نگه داريد.

۳ روش ایجاد یک رابطه ی خوب بین والدین و فرزندان

۴ بازديد
 
 رابطه بین والدین و فرزند یکی از مهم ترین رابطه ها در زندگی یک فرد است. به عنوان یکی از اولین ارتباطات یک کودک، رابطه والدین پس از آن برای همه تعیین می کند. پیوندهای مثبت والد و فرزند باعث تقویت استقلال، کنجکاوی، عزت نفس و مهارت های بهتر تصمیم گیری می شود. با درگیر شدن در زندگی او و ایجاد ارتباط قوی تر، رابطه خود را با فرزندتان بهبود بخشید. همچنین یاد بگیرید که چگونه رابطه والدین و فرزند خود را با زمان وفق دهید.
 
 
 
 

 قسمت 1. درگیر بودن

 
 

 1. در سطح آنها قرار بگیرید. 



 
 
 شما می توانید با برقراری ارتباط مناسب با فرزندتان، رابطه ای را که با فرزندتان دارید، تقویت کنید. آموزش دهید، روی پروژه ها کار کنید و در سطحی بازی کنید که فرزندتان با آن آشنا باشد. این به آن‌ها کمک می‌کند تا با شما پیوند برقرار کنند و باعث می‌شود که شما نزدیک‌تر به نظر برسید.
 اگر کودک نوپا دارید، روی زمین بنشینید و از بلوک‌ها شهری استفاده کنید. اگر نوجوانان دارید، به دور بازی‌های ویدیویی بپیوندید.
 بیشتر احتمال دارد که در طول این نوع فعالیت ها جرقه مکالمه ای ایجاد کنید تا اینکه بخواهید آنها را سر میز شام صحبت کنند.

 
 

 2. بر اهمیت زمان خانواده تأکید کنید. 

 
 





 در حالی که فرزندان شما باید بدانند که شما فردیت آنها را می شناسید و به آنها احترام می گذارید، زمانی که خانواده را به عنوان یک واحد ارتقا می دهید نیز اهمیت دارد. وقت خانواده را به یک بخش منظم و ویژه از روال خود تبدیل کنید.
 بیشتر شب‌های هفته با هم وعده‌های غذایی بخورید و از همه بخواهید اوج‌ها و چاله‌هایشان (یعنی بهترین و بدترین لحظات) روز را به اشتراک بگذارند. با هم به رویدادهای ورزشی، فیلم‌ها یا گردهمایی‌های اجتماعی بروید.
 
 
 
 

 3. برای هر کودک  زمان خاص ، اختصاص دهید.

 
 




  صرف زمان با هم به عنوان یک واحد ضروری است. همچنین باید زمانی را برای تمرکز روی تک تک کودکان اختصاص دهید. اولویت بندی یک به یک به شما کمک می کند تا با هر کودک ارتباط برقرار کنید. به علاوه، به شما کمک می‌کند تا روی نقاط قوت و استعدادهای فردی هر کودک تمرکز کنید.
 یک سرگرمی مشترک برای مشارکت با هر یک از فرزندان خود پیدا کنید. شاید به یک بچه یاد دهید که چگونه در آخر هفته ماهیگیری کند. یا، با دیگری برای تکمیل اجرای پیانو کار کنید. بخشی از برنامه هفتگی خود را برای ایجاد یک رابطه خاص با هر کودک آزاد کنید.


 
 

 4. با دانشگاهیان، دوستی ها و برنامه های فوق برنامه داشته باشید.  


 
 




والدینی که روابط خوبی با فرزندان خود دارند در زندگی آنها نقش دارند. اگر هر روز به سادگی بگویید "صبح بخیر" و "شب بخیر" نمی توانید انتظار داشته باشید که با فرزندان خود پیوند محکمی داشته باشید.
 قابل درک است که شما مشغول شعبده بازی و سایر مسئولیت ها هستید، اما همچنین باید تلاش کنید تا فرزندان خود را بشناسید و در مورد آنچه در زندگی آنها اتفاق می افتد بیاموزید.
 اگر وقت آزاد دارید، پیشنهاد دهید در مدرسه داوطلب شوید، یک بازی سافت بال را مربیگری کنید، یا مرتباً با معلمان فرزندان خود ملاقات کنید تا از عملکرد تحصیلی آنها مطلع شوید.
 در حین انجام تکالیف با آنها بنشینید. به آنها کمک کنید تا خطوط خود را برای بازی مدرسه تمرین کنند. دوستان فرزندانتان را به آنجا دعوت کنید تا بدانید چه نوع تأثیراتی در اطراف آنها وجود دارد.
 

 

 5. بچه دور بگذارید فرزندانتان بدانند که همیشه نباید همه چیز بین شما جدی باشد. 

 


 




 البته، شما می خواهید آنها به اقتدار شما احترام بگذارند، اما همچنین می خواهید با آنها بخندید. حس سرگرمی می تواند زندگی آنها را زنده کند و خاطرات خوبی بسازد.
 برای تکمیل وعده‌های غذایی یا بازی با کودکان کوچک‌تر، چهره‌های دیوانه‌کننده یا صداهایی ایجاد کنید. با مسخره کردن یا جوک گفتن با نوجوانان احمقانه رفتار کنید.
 
 

 

 قسمت 2. حفظ ارتباط مثبت

 
 
 

 1. قابل اعتماد باش به عنوان یک والد، مهم است که پایه و اساس اعتماد ایجاد کنید.


 




 
  اعتماد به نقش های زیادی در فرزندپروری ترجمه می شود. البته، فرزند شما باید بداند که برای حضور در آنجا می تواند به شما تکیه کند. وقتی می گویید کاری را انجام خواهید داد، آن را انجام دهید. روی حرفت وایستا. این به فرزند شما کمک می کند تا وابستگی های ایمن اولیه ای را ایجاد کند که بر روابط آینده تأثیر می گذارد.
 با این حال، اعتماد همچنین به معنای احترام گذاشتن به نیاز فرزندتان به حریم خصوصی و حفظ اعتماد به نفس او زمانی است که او با شما در میان می گذارد.
 اعتماد لزوماً به این معنا نیست که هر چه فرزندتان می‌گوید را باور کنید، بلکه به این معنی است که سعی می‌کنید از شک و تردید به او بهره‌مند شوید.
 
 


 2. گوش دادن فعال را بدون حواس پرتی تمرین کنید.

 


 




 والدین مشغول هستند. اما، شما همچنین می‌خواهید مطمئن شوید که فرزندانتان می‌دانند که به حرف‌های آنها اهمیت می‌دهید. حتی اگر فرزندتان از همین موضوع در مدرسه شکایت می کند یا در مورد نمایش های نوجوانانه ادامه می دهد، سعی کنید تمام توجه خود را به او معطوف کنید. وقتی فعالانه گوش می دهید، پیوند خود را با فرزندتان تقویت می کنید و اهمیت او را به شما نشان می دهید.
 تلفن خود را خاموش کنید و تلویزیون را خاموش کنید. برای آماده کردن پاسخ خود، آنها را در منطقه قرار ندهید. واقعاً به حرف فرزندتان گوش دهید و سعی کنید پیام او را بفهمید. به سمت آنها برگردید. ارتباط چشمی برقرار کن. از زبان بدن باز استفاده کنید. بدون قضاوت یا حالات چهره منفی گوش دهید.
 پس از پایان صحبت کردن، آنچه را که شنیدید خلاصه کنید. به عنوان مثال، دختر شما می گوید: "همه دختران مدرسه آخر هفته آینده به این اردو می روند. اما ما باید به آن عروسی احمقانه برویم." ممکن است بگویید: "به نظر می رسد که ناامید شده اید زیرا نمی توانید در کمپ بیرون شرکت کنید."
 


 

 3. از 3 اصل برای فرزندپروری مؤثر پیروی کنید. 


 




 
 وقتی صحبت از ارتباط و رفتار به میان می‌آید، هر کودکی پاکت را کمی فشار می‌دهد. با این حال، به عنوان یک بزرگسال، باید تمایل داشته باشید که به رفتارهای نادرست، بالغانه و آرام پاسخ دهید. برای کمک به نظم و انضباط و محافظت از روابط کلی والدین و فرزند، از 3 اصل استفاده کنید.

  1.  محکم باش. پیامدهای آن را بیان کنید و آنها را به طور مداوم اعمال کنید.

  2.  منصف باش مطمئن شوید که مجازات با جرم مطابقت دارد. سعی کنید از عواقب شدید یا بیش از حد اجتناب کنید.

  3.  دوستانه باشید سخنان خود را با لحنی ثابت و در عین حال مؤدبانه بیان کنید. از بلند کردن صدا خودداری کنید. به سادگی توضیح دهید که آنها چه شرایطی را نقض کرده اند و عواقب آن را بیان کنید. همچنین زمانی را برای تمجید و تمجید از آنها در زمانی که کارشان خوب است، اختصاص دهید.

 

 
 

 4. گفتگوهای آرام در کنار هم داشته باشید. 


 
 




 نوجوانان و نوجوانان به راحتی می توانند با ارتباط زیاد چهره به چهره مرعوب شوند. با برنامه ریزی برخی از صحبت های خود در یک موقعیت موازی، فشار را کاهش دهید. سعی کنید وقتی پسرتان را به تمرین راگبی می برید در مورد قلدری در مدرسه سوال کنید. وقتی در آشپزخانه مشغول پختن غذا هستید، از دخترتان در مورد علاقه جدیدش بپرسید.
 از این زمان برای شناخت واقعی فرزندتان، از جمله علایق، ترجیحات، سرگرمی‌ها و غیره استفاده کنید.
 بر علایق مشابهی که هر دوی شما ممکن است به اشتراک بگذارید، تأکید کنید. هنگام صحبت کردن به این شکل، احتمال بیشتری وجود دارد که فرزند شما درگیر شود و حرفش را باز کند.

 

 

 قسمت 3. تغییر رابطه در طول زمان

 
 

 

 1. قوانین را مرور کنید و با بزرگتر شدن فرزندانتان امتیازات را افزایش دهید.  


 
 




با بالا رفتن سن فرزندان، مهم است که قوانین و دستورالعمل های خود را مرور کنید و در صورت نیاز آنها را تغییر دهید. کودکان باید ببینند که با افزایش سن به آنها اعتماد بیشتری دارید. با این حال، این همچنین ممکن است به عواقب جدی تری در هنگام نقض قوانین تبدیل شود.
 با نشستن با فرزندان خود و بحث در مورد قوانین همکاری را تشویق کنید. ممکن است بگویید: "به نظر می‌رسد برای رعایت مقررات منع آمد و شد ساعت 9 شب مشکلی نداشته‌اید. از آنجایی که سن شما بزرگ‌تر است، فکر می‌کنم آن را یک ساعت تمدید می‌کنیم. چطور به نظر می‌رسد؟"
 
 

 

 2. آنها را در تصمیم گیری ها بگنجانید. 


 
 




 احساسی که یک نوجوان در زمانی که پدر و مادرش واقعاً نظر آنها را می خواهد به دست می آورد، بسیار ارزشمند است. بسیاری از والدین به جای اینکه اجازه دهند فرزندانشان نقشی را ایفا کنند، تصمیمات خود را نادیده می گیرند. با این حال، وقتی فرزندان شما نوجوان و جوان می شوند، می تواند به آنها احساس استقلال بدهد تا نظرات خود را ارائه دهند.
 به کودکان بزرگتر اجازه دهید تا تصمیمات بیشتری مانند انتخاب لباس، وعده های غذایی، فعالیت ها یا برنامه های تعطیلات را در نظر بگیرند. شما ممکن است نظر آنها را در مورد رسیدگی به مسائل خانوادگی بپرسید تا نشان دهید به دیدگاه آنها احترام می گذارید.
 مثلاً ممکن است بگویید «جکسون، پیشنهادت برای شب فیلم خانوادگی این هفته چیست؟» یا "دوست داری برای تعطیلات تابستانی کجا بروی؟"
 


 

 3. فرزندتان را تشویق کنید تا با چالش ها روبرو شود و استقلال پیدا کند.


 




 
وقتی فرزندتان رابطه قوی با شما دارد، احساس قدرت می کند که به دنیا برود و چالش ها را تحمل کند. حامی فرزندتان باشید و او را به سمت توسعه خودکارآمدی بیشتر در طول زمان سوق دهید.
 این ممکن است به این معنا باشد که به نوجوان شما اجازه دهید لباس‌هایش را خودش کار کند تا برای زندگی دانشگاهی آماده شود. با این حال، ممکن است به فرزندتان قدرت دهید تا در مقابل قلدرها بایستد یا با معلمی که به آنها نمره ناعادلانه داده است (با احترام) صحبت کند.
 توانمندسازی از طریق آموزش تدریجی اتفاق می افتد. به فرزندتان بیاموزید که چگونه کارهای سخت‌تر یا سخت‌تر را انجام دهد. با آنها در موقعیت های اجتماعی استرس زا بازی کنید. سپس برای تشویق پیشرفت آینده به آنها بازخورد بدهید.
 
 

 

 4. چهره ی خود را باز کنید و جنبه انسانی خود را نشان دهید. 


 
 




 
 همانطور که فرزندان شما بالغ می شوند، اشکالی ندارد که کلاه والدین را کمی شل کنید و به آنها اجازه دهید نگاهی اجمالی به فرد زیر آن پوسته داشته باشند. در واقع، نشان دادن جنبه انسانی خود به فرزندانتان در واقع می تواند درس ها را تقویت کند. از داستان‌های شخصی و متناسب با سن استفاده کنید تا فرزندانتان را به روش‌هایی هدایت کنید که می‌توانند یاد بگیرند و رشد کنند.
 به عنوان مثال، اگر در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفتید، آن را با فرزندتان در میان بگذارید و توضیح دهید که چگونه از آن عبور کردید. آنها به شما به عنوان فردی قوی و شکست ناپذیر نگاه می کنند زیرا  بر قلدری غلبه کرده اید.


با امید به اینکه مطالب عنوان شده توانسته باشه به والدین راهکارهای میدی ارائه بده. از طریق نظرات با من در ارتباط باشید.